سال 94

به نام خدا

معذرت معذرت به خاطر اینهمه تاخیر

سال نو مبارک پرهام گلم

الان تیرماه شده و من دارم وبتو اپ میکنم به خاطر همین ازروی عکس ها وقایع چند ماه رو برات توضیح میدم برو که بریم

 

 

 

این دوتا عکس از اسفند ماه جامونده بود مجتمع پارک اصفهان ارایشگاه کودکان خوشگل شدن شب عید پرهام جون

عکس های سفره هفت سین خونه ی دایی مصطفی مامانی

 

 

 

 

 

پست گرفتن های پرهام با لباس عیدی هاش و در واقع از پرهام فرار کردن و از مامان عکس گرفتن

 

 

 

 

 

 

سیزده به در

 

 

 

 

 

اینم عکس پرهام با حوله ی جدیدش

 

خوب می ریم سراغ اردیبهشت ماه

31ماهه شدنت مبارک

12اردیبشت روز پدر بود و ما باغ دایی بابا مهمون بودیم عمو جون برای باباجون کیک گرفته بودند شما و ممهگل کنارشون نشستید

 

13 اردیبهشت تولد دایی امیر بود اینم شما و کیک تولد دایی انیر (امیر )

 

 

20اردیبهشت با دایی مهران و زن دایی به سوی بابلسر حرکت کردیم صبح زود راه افتادیم توی جاده چالوس ناهار خوردیم و عصر بابلسر بودیم دوروز اونجا ویلا گرفتیم و موندیم کلی ماهی و توت فرنگی خوردیم و از ساحل زیباش لذت بردیم .

تله کابین نمک ابرود رفتیم که خیلی بهتر از تله کابین رامسر بودکه سال گذشته رفته بودیم ناهار خوردیم و توی جنگل کلی عکس گرفتیم .

عصر رفتیم روستای دالخانی رامسر کلی روستا توی دل جنگل پر از مه با عطر بهار نارنج خیلی زیبا بود

بعدم به طرف انزلی حرکت کردیم اونجا هم کنار ساحل سوییت گرفتیم تالاب انزلی رو دیدیم و ساحل گردی کردیم

مسافرت ما به پایان رسید و ما به سلامت به شهرمون برگشتیم.

اینم گل پسر کنار سد کرج

 

 

 

اینجا بابلسره و ساحلش

 

 

 

 

 

ساحل شهر نور

 

 

 

تله کابین نمک ابرود

 

 

 

ساحل انزلی

 

 

 

 

 

 

 

 

32 ماهه شدنت مبارک

اینم از خرداد ماه ماه

14 خرداد رفتیم باغ پرندگان اصفهان خیلی از محیطش خوشت اومد از این که پرنده ها ازاد بودند و میدیدیشون صدا شون می کردی دستشون گذاشتی و غذاشون دادی

 

 

 

این کرکس مصری هست

 

 

 

 

این خروسه خیلی ناز بود

 

 

طاووس ها همه جا بودند اینم اومده بود تا باهات عکس بگیره

 

 

یه نوع شتر مرغ افریقایی

 

 

این طاووس بال هاشو باز کرده بود تا ما زیبایی و غرورشو ببینیم

 

 

مامان اردک خوابه

 

 

 

 

 

 

 

 

15خرداد رفتیم باغ گل ها

 

 

 

29خرداد افطاری خونه ی عمه جون دعوت بودیم تولد حسین هم بود عمه جون حسابی زحمت کشیده بودند دستشون درد نکنه

حسین جون تولدت مبارک

 

 

 

 

 

 

 

توی حیاط خونمون داری ماشینتو میشوری

 

 

 

وقتی پرهام گذا (غذا)درست میکنه