بدون عنوان
سلام سلام اول از همه عذر خواهی کنم که انقدر دیر وبتو اپ میکنم . دوم اینکه مطالب اردیبهشت ماه زیاد شدند دو قسمتشون کردم : اواسط همین ماه پدر جون برای شما دوتا جوجه اردک خریدند یکی زرد و یکشون هم زرد و مشکی خیلی کوچولو و بامزه بودند اولش ازشون میترسیدی ولی خیلی زود خوشت اومد شروع کردی باهاشون بازی کردن و اذیت کردنشون از پره ی بین پاهاشون خوشت میومد و مدام با انگشت فشار میدادی نوکشون هم برات جالب بود خلاصه کلی باهاشون سرگرم میشدی ولی کنارش اذیتشونم میکردی برای همین فقط چند روز توی حیاط نگهشون داشتیم و بعدش بردیمشون توی حیاط مامان جون تا از دست شما در امان باشن اونجا هم وقتی شما میدیشون با گریه قفسشون رو برم...