اتفاقات بعد از تولد
نفسم بعد از تولدت کلی کارهای جدید اتفاق افتادند بلند میشی میایستی و سه تا چهار قدم راه میری به قول بابایی خنده داره و بامزه مثل پنگوئن بعدشم میافتی و چهاردست و پا ادامه میدی . باهامون حرف میزنی با زبون خودت انتظار داری بهت جواب هم بدیم پنج شنبه 4مهر دوتا دندون اسیاب بالا از لثه بیرون زده بودند و پسرمون صاحب ده تا دندون شد پایینی ها هم در شرف در اومدن هستند هشتا جلو دهنت داری و دوتا اسیاب اون عقب منتظری سفره روی زمین پهن بشه تا بری وسطش بشینی مخلفاتشو بهم بریزی وقتی هم سر میز میشینیم دستهاتو لب میز میگیری و گریه کنان میخوای که بغلت کنیم تا بازم شیطونی کنی روی صندلی خودت هم نمیشینی کلا منو بابایی از ناهارخوردن با هم...