پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

پرهام جون

بدون عنوان

1393/3/19 1:50
نویسنده : مامان پرهام
192 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام

اول از همه عذر خواهی کنم که انقدر دیر وبتو اپ میکنم .

دوم اینکه مطالب اردیبهشت ماه زیاد شدند دو قسمتشون کردم :

اواسط همین ماه پدر جون برای شما دوتا جوجه اردک خریدند یکی زرد و یکشون هم زرد و مشکی خیلی کوچولو و بامزه بودند اولش ازشون میترسیدی ولی خیلی زود خوشت اومد شروع کردی باهاشون بازی کردن و اذیت کردنشون تعجب

از پره ی بین پاهاشون خوشت میومد و مدام با انگشت فشار میدادی نوکشون هم برات جالب بود خلاصه کلی باهاشون سرگرم میشدی ولی کنارش اذیتشونم میکردی برای همین فقط چند روز توی حیاط نگهشون داشتیم و بعدش بردیمشون توی حیاط مامان جون تا از دست شما در امان باشن اونجا هم وقتی شما میدیشون با گریه قفسشون رو برمی داشتی تا ببریمشون توی حیاط خودمون گریهوقتی میاوردیمشون تموم مدت توی حیاط کنار قفسشون نشسته بودی تنهاشون نمی ذاشتی بهشون دست میزدی برای همین دوباره جوجه های طفلی تبعید میشدن توی حوض ممان جون تا از دست شما پسر شیطون در امان بمونند گل پسرمون هم مریض نشه چشمک

 

این ماه هوا عالی بود و بیشتر شما پارک میرفتی اینم چند تا عکس از شما توی پارک

پرهام در پارک

23 اردیبهشت روز پدر بود و ما شب قبلش با یه کیک دیدن پدر جون رفتیم روز پدر رو تبریک گفتیم  .فردا شبش هم با یه جعبه شیرینی به دیدن بابا جون رفتیم کنار عمو ها و عمه جون روز پدر رو جشن گرفتیم.

از همین جا روز پدر رو به بابایی مهربون و روز مرد رو به شما مرد کوچک تبریک میگم

روزتون مبارک مرد های منبغل

اینم به مطالب این ماه اضافه کنم که وزن شما توی این ماه هیچ تغییری نکرده و هنوزم برای غذا خوردن منو دق میدی این متن از اول غذا خور شدن شما پای ثابت وبلاگ شده .

ولی خبر خوب این که حرف زدنت کلی پیشرفت داشته و شما با شیرین زبونی خستگی ما رو از بین میبری دیگه مثل قبل خونه ساکت نیست و برامون اواز با زبون خودت میخونی تشویق

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان الهه و بابا ابراهیم
23 خرداد 93 14:16
فداي تو گل بسر كه حسابي شيرين زبون شدي. مواظب جوجو كوچولوهات باش. ممنون خاله ی مهربون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرهام جون می باشد